‫  "ع ش ق"

   واژه ی غریبیست عشق...

   لحظه ای آبادت میسازد، لحظه ای ویران!

   لحظه ای پادشاهی، لحظه ای گدا

   پر است از فراز و نشیب، دوری و نزدیکی

   تضاد و تفاهم، شک و یقین...

دلم پر است.!!!پرپرپر…آنقدر که گاهی اضافه اش از گوشه چشمانم میچکد

خاطرات مثل یه تیغ کند می مونه…که رو رگت میکشی…
    نمیبره ، اما تا می تونه زخم میکنه…

درنگ
عجب دنیای عجیبیست!
رفتن و ماندن من به یک نقطه بند بود
زمانی که گفتی”برو”
چقدر عاشقانه می شد ، اگر نقطه اش بالا بود . . .

مات شدم
از رفتنت !
هیچ میز ِ شطرنجی هم درمیان نبود
این وسط فقط یک دل بود
که دیگر نیست!

انسانهای بزرگ دو دل دارند

دلی که درد می کشد و پنهان است

و دلی که می خندد و آشکار است....

 ع                    ش                ق

علاقه ی          شدید           قلبی

محبت زيادي، هميشه آدمها را خراب مي کند
گاهي آدمها مي روند
نه براي اينکه دلايل ماندنشان کم شده
بلکه به اين دليل که آنقدر کوچکند که
تحمل حجم بالاي محبت تو را ندارند
او که رفتني است، بگذار برود . . .